طبیعتا شناخت عظمت حضرت زهرا (س) برای ما مقدور نیست و تنها گوشه هایی از
عظمت این بانوی بزرگوار برای ما قابل درک و فهم است که با توجه به همان ها
می توانیم تا حدی درک کنیم، چرا ایشان سرور همه زنان عالم نامیده شده اند.
و قبل از اشاراتی به زندگانی این بانوی بزرگوار، باید دقت کنیم که ارزش و معیار برتری در عالم هستی چیست.
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)»
«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛ [حجرات/13] هر آینه گرامىترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست.»
هدف
خلقت، طی مسیر تکامل با عبادت خدای متعال است. بنابر این هر کس بهتر به
این هدف دست یابد، و در تحقق این هدف بیشتر نقش آفرینی کند، مقام بالاتری
دارد. و موثرترین انسان در این عرصه، سرور همه خواهد بود.
و به این نکته
نیز باید توجه داده شود که منظور از عبادت، صرف نماز خواندن و ذکر گفتن
نیست. بلکه رنگ الهی زدن به تمام زندگی، عبودیت اصلی است.
«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ؛ [بقره/138] این رنگ خداست و رنگ چه کسى از رنگ خدا بهتر است. ما پرستندگان او هستیم.»
این سؤال نسبت به ائمه علیهم السلام - نیز جاری است و در همه پاسخ مشابهی دارد.
شیوه برخورد قرآن با اهلبیت دادن یکسری اصول و معیارها و بیان امتیازات و
ویژگیهای برجسته آنان است. نه ذکر نام آنها مانند آنچه در آیه تطهیر،
اطعام، انفاق و...آمده است . اما این که از چه رو چنین شیوهای اتخاذ
گردیده کاملا بر ما روشن نیست ولی با توجه به قرائن قرآنی و تاریخی میتوان
نتایجی به دست آورد:
1- روش قرآن در مسائل مهم فکری اجتماعی و سیاسی دادن معیار به جای معرفی
اشخاص است و این طبیعتاموجب شکوفایی اذهان است و به جامعه این مسووءلیت را
میدهد که در پی کشف مصادیق انطباق با ضوابط تعیینشده برآیند.
2- جریاناتی در عصر پیامبر وجود داشت که هر گونه سخنی از پیامبر(ص) در مورد
اهلبیت(ع) را حمل براین میکردند که پیامبر آمده است تا خود را و سپس
نزدیکانش را بر مردم حاکم گرداند. این برنامه آن قدر قوت گرفت که پیامبر(ص)
را مجبور ساخت به هنگام نوشتن وصیت از تصمیم خود منصرف شود زیرا بیم آن
میرفت که برخی به خاطر اجرای برنامههای شوم خود حتی اصل رسالت پیامبر(ص)
را منکر شوند چنانچه یزید گفت: لعبت هاشمبالملک فلا خبرجأ و لا وحی نزل با
نگاهی دقیق به حوادث تاریخی به خوبی روشن میشود که همین مساله در موردقرآن
نیز راه مییافت و اگر به صراحت نامی از آنان میآمد و با اجمال و اشاره
قضیه ختم نمیشد چه بسا الهی بودن آنرا نیز منکر میشدند و اساسا بنیان دین
را ویران میساختند.
در این جا ممکن است گفته شود که خداوندخوداعلام داشتهکه حافظ قرآن است.
پاسخ آن است که: بلی ولی خداوند هر چیزی را از طریق اسباب و وسایل ویژه و
مناسبش به انجام میرساند، چرا که فرموده اند: «أبا الله ان یجری الاشیاء
الاّ بالاسباب»(1) و یکی از اسباب حفظ قرآن رعایت همین شیوههاست زیرا این
روش انگیزه مخالفت و تحریف قرآنرا از بین برده یا محدود میسازد.
پی نوشتها:
1.مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 90
عن ابى جعفر علیهالسلام: لما اراد اللَّه تعالى ان ینزل علیها «مصحف» امر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل ان یحملوه فینزل به علیها و ذلک فى لیله الجمعه من الثلث الثانى من الیل فهبطوا به و هى قائمه تصلى و سلموا علیها و قالوا: السلام یقرئک السلام و وضعوا المصحف فى حجرها. فقالت: للَّه السلام و منه السلام و الیه السلام و علیکم یا رسل اللَّه السلام. (1)
امام باقر علیهالسلام مى فرمایند: چون خداوند اراده کرد که مصحف فاطمه
را به آن حضرت بفرستد، به جبرئیل، میکائیل و اسرافیل دستور داد آن را به
فاطمه علیهاالسلام برسانند و این قضیه در نیمهى شب جمعه اتفاق افتاد، آنان
در حالى فرود آمدند که آن بانو مشغول عبادت الهى بود. پس از عرض سلام به
او گفتند: (خدا) بر تو سلام مى فرستد، آنگاه مصحف را به وى تحویل دادند.
فاطمه علیهاالسلام پس از تحویل مصحف گفت: بر خدا باد سلام و از او سلام و براى او سلام و براى شما سفیران پروردگارم سلام.