ماجرای آتش زدن خانه ی حضرت فاطمه چه بود؟


 

چه کسی است که گواهی ندهد که خانه فاطمه(سلام الله علیها) خانه رسول خداست و حرمت منزل او حرمت منزل پیامبر.

این سوال بی پاسخ در همه تاریخ مانده است!

چه کسی پاسخش را می دهد؟!

جز دل های سوخته و آه های حسرت!

ننگ بر پیشانی مسلمانان که با دختر رسول خدا پس از او، چنین کردند

بر اساس اسناد تاریخ پس از انباشتن هیزم بر درب منزل حضرت زهرا(سلام الله علیها) مهاجمان اقدام به آتش زدن هیزم ها نموده اند.

این شحنه در روضة المناظر از کتب اهل سنت می نویسد:

خلیفه اول به سوی خانه علی(علیه السلام) آمد تا این که خانه را با هر که در آن است بسوزاند،
إن عمر جا الی بیت علی لیحرقه عی من فیه ... » (1

البلاذری در انساب الاشراف تصریح دارد که «عمر مشعل بدست بود که فاطمه (سلام الله علیها) او را بر درب خانه اش مشاهده کرد:

... فحاء عمر و معه فتیله قتلقته فاطمه علی الباب. » (2)

فرمان سوزاندن !

شهرستانی از علمای اهل سنت در الملل والنحل می نویسد: «و کان یصیح احرقوا دارها بمن فیها و ما کان فی الدار غیر علی و فاطمه و الحسن و الحسین...؛ کسی فریاد کشید: خانه را با اهلش به آتش بکشید و در خانه کسی جز علی و فاطمه و حسن و حسین نبود.» (3)

براساس گفته عبدالفتاح عبدالمقصود از علمای اهل تسنن او می دانست که فاطمه(سلام الله علیها) در خانه است و با این حال اقدام به آتش زدن درب منزل نمود. عبدالفتاح می نویسد: «قالت له طائفة خافت الله و رعت الرسول فی عقبه: یا ابا حفص انّ فیها فاطمه فصاح لا یبالی و ان ...؛ طایفه ای که می ترسیدند و می خواستند رعایت حال پیامبر اکرم را در مورد دخترش بنمایند گفتند: ای ابا حفص در این خانه فاطمه است! او گفت: اگر چه فاطمه باشد(خانه را به آتش می کشم.) (4)

براساس تصریح این عالم سنّی کمترین حد رعایت حال پیامبر در مورد دخترش شاید همان احترام به منزل و حریم خانه او بود که البته شکسته شد! به خصوص آن که براساس تصریح عبدالفتاح طایفه خداترس چنین هتک حرمتی را هرگز روا نمی دادند!!

درباره آتش زدن خانه حضرت فاطمه ذکر چند نکته مفید است


نکته اول:

حسین بن على (ع)، برادران، فرزندان و یاران آن حضرت را به بدترین و غیر انسانى‏ترین شکل کشتند و خانواده او و خانواده یارانش را شهر به شهر بردند و حتى قاتلان آن حضرت افتخار مى‏کردند که پس از کشتن آن حضرت، بر بدنش اسب دواندند و .....

نکته دوم:

یکى از مظاهر مظلومیت اهل بیت پیامبر هجوم به خانه حضرت فاطمه است. هجوم به خانه حضرت فاطمه، مسأله‏اى نیست که قابل انکار باشد بلکه هجوم به آن خانه مانند مسأله عاشورا است و در طول تاریخ همواره به عنوان مظلومیت فاطمه زهرا وعلى (ع) مطرح بوده است.

نکته سوم:

طبیعى است که عاملان این حوادث تلاش مى‏کردند که این حوادث فراموش شود و در تاریخ نماند و لکن شیعیان آن را حفظ کردند و از مخالفان نیز دانشمندان باانصافى آن حوادث را در کتب تاریخى و حدیثى خود ثبت کردند. گرچه نیازى به تأیید دیگران نیست و منابع و مآخذ شیعه در مورد این حوادث کافى است.

نکته چهارم:

براى نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره مى‏کنیم:

پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و على (ع) و عده‏اى بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، على را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایى رسید که محسن او سقط شد. على را به مسجد بردندولى بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنى تو را به قتل مى‏رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل على (ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد. اصل توطئه چنین بود که وقتى ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر على (ع) را بکشد ولى وقتى نماز ابوبکر تمام شد گفت: اى خالد آنچه را دستور دادم نکن، (بحارالانوار، ج 28، ص 308 به نقل از اثبات الوصیة).

اهل سنت نیز در کتابهاى کلامى، تاریخى و حدیثى مسأله آتش زدن به در خانه را آورده‏اند. براى نمونه، به چند روایت اشاره مى‏کنیم:

بلاذرى مى‏گوید: ابوبکر کسى را دنبال على فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولى حضرت على نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالى که آتش به همراه داشت، به سوى خانه على رفت. فاطمه عمر را در در خانه ملاقات کرد و گفت: اى پسر خطاب آیا مى‏خواهى خانه ما راآتش بزنى؟ عمر بن خطاب گفت: بله، (انساب الاشراف، ج 2، ص 12، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظة العربیة).

ابن عبد ربّه مى‏گوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: على، عباس، زبیر و سعد بن عباده. على، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش بهخانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: اى پسر خطاب آیا آمده‏اى خانه ما را آتش بزنى؟
عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید، (العقد الفرید، ج 5، ص 12، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمدسعید العربان، 1953 و 1372 )ابع

در دیگر منابع اهل سنت هم این جریان نقل شده از جمله:

الملل والنحل الشهرستانى ج 1، ص 57
مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب ج 3، ص 358 (به نقل از «المعارف» ابن قتیبه)

اتمام حجت فاطمه(سلام الله علیها)!

در سند البلاذری آمده است که فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: ای پسر خطاب آیا می خواهی درب خانه ام را آتش بزنی؟ او گفت: آری، این محکم ترین امر است در آنچه پدرت آورده...؛ و قالت فاطمه یابن الخطاب اتراک محرقاً علی بابی؟ قال: نعم و ذلک اقوی فیما جاء به ابوک ...» (5) براساس این نقل از عالم اهل سنت عمر پس از اتمام حجت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و کاملاً آگاهانه به جایگاه حضرت به عنوان دختر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) اقدام به سوزاندن درب منزل نمود!

********

آتش بر درب خانه!

مسعودی در اثبات الوصیة از کتب معتبر اهل سنت نقل می کند که «پس راه خانه علی(علیه السلام) را در پیش گرفتند و به او یورش بردند و درب خانه اش را آتش زدند و او را به زور بیرون کشیدند؛ فوجهوا الی منزله فهجموا علیه و احرقوا بابه واستخرجوه منه کرهاً.» (6)

بر این مبنا سوخته شدن درب منزل فاطمه(سلام الله علیها) واقعه ای تاریخی است که مسلمانان این ننگ را بر پیشانی دارند که درب منزل دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به آتش کشیدند!

هم چنین مقاتل بن عطیه در مؤتمر علمای بغداد به آتش گرفتن درب منزل حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشاره نموده است. (7)


فشار بین در و دیوار!

قلم دیگر نمی تواند جسارت به دختر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را به رشته تحریر در آورد و زبان شرمسار است که بگوید هنگامی که درب منزل آتش گرفت فاطمه (سلام الله علیها) در پشت در بود! تنها به ارائه سند البلاذری از علمای اهل سنت در این باره اکتفا می کنیم که می نویسد:

انّه حصر فاطمه (سلام الله علیها) فی الباب حتی اسقطت محسناً ؛ ...
فاطمه را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد(8)

این موضوع در اثبات الوصیة مسعودی و نیز موتمر علماء بغداد از مقاتل بن عطیه نیز آمده است. (9)

علامه مجلسی از علمای شیعه در بحارالانوار به نامه ای از عمر بن خطاب به معاویه اشاره می نماید که در آن می گوید:
«فرکلت الباب و قد الصقت احشاء ها بالباب تترسه و سمعتها و قد صرخت صرخة حسبتها قد جعلت اعلی المدینه اسفلها...؛
در حالی که او (فاطمه (سلام الله علیها) سینه خود را به درب چسبانده و خود را به پشت درب پوشانده بود با لگد محکم به درب خانه زدم و شنیدم فریادی کشید که گمان کردم شهر مدینه زیر و رو شده است... (10)

بدون اذن وارد نشوید!


شرح سوختن در و شکستن باب و فشار بین دیوارها و حکایت میخ در، همگی وقایع تاریخی بی جوابی هستند. مگر در مصحف شریف قرآن نیامده است: یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بدون اذن به خانه های پیامبر وارد نشوید. (احزاب/53)

و چه کسی است که گواهی ندهد که خانه فاطمه(سلام الله علیها) خانه رسول خداست و حرمت منزل او حرمت منزل پیامبر(صلی الله علیه و آله). این سوال بی پاسخ در همه تاریخ مانده است! چه کسی پاسخش را می دهد؟! جز دل های سوخته و آه های حسرت! ننگ بر پیشانی مسلمانان که با دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پس از او، چنین کردند!





پی نوشت ها:


1- روضة المناظر، ابن شحنه (م -882)، چاپ افندی، ج7، ص 164.

2- انساب الاشراف، البلاذری (م- 279)، فی مکتبة الشاملة، ج 1، ص 252 .

3- الملل و النحل، شهرستانی، فی المکتبة الشاملة، ج1، ص 7 .

4- السقیفة و الخلافة، عبدالفتاح عبدالمقصود، ص 14 .

5- انساب الاشراف، البلاذری، ج 1، ص 252 .

6- اثبات الوصیة، مسعودی، ص 155 .

7- موتمر علماء بغداد، مقاتل بن عطیه، ص 181 .

8- انساب الاشراف، البلاذری، ج 2، ص 370 .

9- به نقل از دفاعیات، سیدعلی رضا غروی، مهدی امامی، مرتضی کارگر به قلم مجید هوشنگی، نشر طوبای محبت، صص 66- 38 .

10- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 30، ص 294 .

11- مؤتمر علماء بغداد، مقاتل بن عطیه، ص 181.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد